مالها، نیاز انسان امروز
تهران در هزارتوی زمان؛ روزهای آشنایی
«بازار» در فرهنگ و تاریخ ایران از گذشتههای دور بدینسو، بخشی مهم از شخصیت پیچیده انسان ایرانی را باز میتابانده است. پژوهشگران و تاریخنگاران، بازار را همچون باغ و خانه ایرانی در تاریخ، جلوهای مجسم از انسان ایرانی با همه جلوههای زندگیاش بر شمردهاند؛ به عنوان نمونه، سادگی بیرونی، اما پیچیدگی تودرتویی و ویژگی «شهر فرنگ»ی درونی بازارها در این سرزمین کهن را دقیقاً بازتابی از ظاهر ساده اما درون پیچیده ایرانیان میدانند.
بازار، آنگونه که میشناسیم پدیده ای شرقی در تاریخ به شمار می آید و البته بازار ایرانی در این میانه از بسیاری همترازانش دلرباتر است؛ گسترهای در ظاهر اقتصادی، اما مینیاتوری از فرهنگ، جامعه و بازتاب گوشههایی از زندگی روزمره انسان ایرانی را در تاریخ مینماید.
بازارهای ایرانی، چندوجهی بودند و کارکردهایی گوناگون در خود جای میدانند؛ بیرونی ساده و پوشیده، اما درونی پر هیاهو و پیچیده داشتند. در همه جزییاتشان به اندازهای دقت میشد که آدمی در شگفت میماند؛ پدیدآورندگاناش گویی نه در پی پدید آوردن یک مجموعه اقتصادی، که، به آفرینش یک اثر هنری یا سرودن یک غزل دلربا مشغول بودند.
ایرانیان از نظر تاریخی و اجتماعی، وجوه گوناگون هنرمندی، شاعری، سادگی در عین پیچیدگی و شخصیت چند وجهی خویش را هنرمندانه و هوشمندانه در پدیدآوردن پیکرهای بزرگ همچون بازار به کار گرفته بودند. انسان ایرانی در گذشته، در همان هیاهو و پیچیدگیهای بزرگ بازارها آرام میگرفت؛ او تنها برای خرید به بازار نمیآمد؛ آن پهنه گسترده، مینیاتوری از زندگی و فرهنگ دیرینه ایرانی را در خود جای داده بود و او که به سودای خرید به بازار ره سپرده بود؛ گویی در دامان گسترده فرهنگ دیرینه سرزمین خویش آرام میگرفت. وجود قهوهخانهها و غذاخوریها، مساجد، سقاخانهها، امامزادهها در کنار سراها، تیمچهها و کاروانسراها، منظومهای جذاب پدید میآورد.
اینگونه بود که بازار، تنها پیکرهای اقتصادی نبود؛ ساختار فیزیکی و کارکرد درونی آن، جلوههای فرهنگی، اجتماعی، هنری و مردمی جامعه را باز میتاباند. وجود کارکردهای گوناگون اقتصادی، فرهنگی، هنری، معماری و مردمی در بازارها از ذوقی روایت میکرد که ایرانیان در گذر زمان برای آفرینش یک اثر هنری و برآوردن تمنیاتشان در زندگی فردی و اجتماعی به کار بسته بودند.
ایرانیان از گذشتههای دور تا روزگار کنونی، به بازار همچون پهنهای با کارکردهای گوناگون برای گردهماییهای خویش و رفع نیازها و دغدغههای زندگی روزمره و سرانجام آرامش یافتن در دامان آن مینگریستند. با درک همین مساله است که به درازا کشیدن زمان حضور در بازار در گذشته، پدیدهای عجیب به شمار نمیآمد؛ ایرانیان، از گذشتههای دور تا امروز، پدیدهای به نام «بازار» را دوست میداشته، با آن هم نشینی و هم زیستی میکرده و در هیاهوی ظاهری آنجا با آرامش میرسیدهاند.
با درنگی بر زندگی فردی و اجتماعی انسان ایرانی در گذر زمان در این زمینه، به اهمیت اجتماعی و فرهنگی بازار در زندگی وی می توان پی برد. او بخشی از دنیای خیال و شخصیت درونیاش را در بازارها تجسم بخشیده است. از همین رو است که بازار، بخشی جدایی ناپذیر از زندگی روزمره یک ایرانی است. بازارهای قدیم ایرانی به سبک همه بازارهای مشرق زمین، همه چیز را در خود یکجا داشتند؛ انسان ایرانی در بازار آرام میگرفت.
تهرانِ روزگار مدرن؛ نگاهی نو به شمال غرب
تهران، به سوی آینده روی دارد. این شهر بزرگ با وجود تاریخی سراسر دگرگونی در سدههای پیش، اما به آیندهای با شکوه با دگرگونیهایی نو مینگرد؛ شهری با سوداهایی بزرگ و اندیشههایی مترقی. واپسین سالهای قرن چهاردهم و در آستانه سپیدهدم سده پانزدهم خورشیدی، روزگار دگرگونیهای نوین اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی برای تهران میتواند به شمار آید. ورود پدیدههای تازه به این شهر بزرگ، همچنین دگرگونی رخسار پایتخت، جامعه ایران نیز را در آغاز مرحلهای تازه از حیات خود میتواند جای دهد.
«ایران مال»، پدیده ای نو در این میانه به شمار میآید. این بزرگ بازار که در دامان جنوبی البرز، جایی در شمال غرب تهران آرمیده است، ره آوردی نو از کوششهای ایرانیان امروز برشمرده میشود که همچون ایرانیان روزگار دیرین گذشته، کوشیدهاند بر پایه همان سنت بازارهای قدیم، شهر فرنگی نو با همه جاذبههایش بیافرینند.
رستوران و فودکورت، تفریحات و سرگرمی، مجموعه سینمایی، مجموعه ورزشی، مرکز نمایشگاهی، دانشگاه و هتل در یک جا در یک مجتمع، نسل نوین و میراث داران همان پدیدههایی به شمار میآیند که روزگاری شاکله «بازار ایرانی» را در تاریخ دیرینه این سرزمین در بر می گرفتند. صدای هیاهوهای مردمانی را اکنون میتوان شنید که در آیندهای نزدیک مشتاقانه بدینجا روی میآورند؛ فرزندان همانها که روزگاری دورتر به سوی بازارهای قدیم ایرانی روی می نهادند تا هم زمان با خرید و رفع نیاز اقتصادی در آن بازارهای مکاره، روح خیال انگیز خویش را در جست و جوی پهنهای اجتماعی، هنری و فرهنگی آرامش دهند؛ همانها که در کنار خرید در حجرهها و سراها، در قهوه خانههایش دمی میآسودند، چای مینوشیدند و نقلی میشنیدند؛ در مسجدهایش نماز میخواندند و اگر مسافر راهی دور بودند؛ در کاروانسراهایش اقامت میگزیدند. ایران مال، دریافتی نو از همه اینها را یکجا دارد.
تهران، روزگاری نو در پیش دارد. این شهر بزرگ، در دوران نوین توسعه و ترقی خویش، رفته رفته به پدیدههایی خو میگیرد که در بستر فرهنگ، جامعه و تاریخ این سرزمین دیرینه، پیشینهای محترم دارند. بزرگ بازارها (مالها) وارثان شایسته بازارهای تاریخی مشرقزمین و ایراناند و «ایران مال» میکوشد طلایهدار و سلسهجنبان این کاروان ترقی باشد.